گلایه

  میذاشتی حداقل یه سال میشد .

حداقل میذاشتی بگم یه سال دارم زندگی آرومی رو تجربه میکنم الان زمانم دچار قناسی شده. نه ماه! واقعا 

 انگار ول کن ماجرا نیستی؟ باشه شروع کردی منم پا به پات میام . یا خسته میشم یا خسته میشی دلت برام میسوزه. نه صبرکن برام دلسوزی نکن ،اگه ترحم میخواستم باهات همراهی نمیکردم صدای خنده هام امروز بلندتر نمیشد تا بفهمونه حالم خوبه روحیه دارم تا بگم کم نمیارم . 

با افکار مزخرف این چند روزه واقعا این چی بود شروع کردی ؟ هرچی خودمو به افکارم نزدیک می بینم کاری میکنی دورتر شه . اون شده توپ تو هم هی شوتش کن، هر یه قدم که بهش نزدیک میشم تو جوری شوتش میکنی که از اون یه قدم نزدیک شدنه پشیمون میشم میگم کاش سر جام وایستاده بودم تا اینقدر دورتر  و محال تر  و دست نیافتنی تر نمی شد

وقتی دکتر گفت دوباره علائمم برگشته فقط داشتم به تو فکر میکردم ،اینکه چرا وقتم اینقدر کم بود؟ چرا زمان استراحتم بیشتر نبود

از غروب تا حالا وقتی اسمتو می شنوم، فقط میگفتم حداقل یه سال میشد بعد دوباره جنگ باهامو شروع میکردی.


با همه ی اینا بازم شکرت



مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها